اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خدای بین

نویسه گردانی: ḴDʼY BYN
خدای بین . [ خ ُ ] (نف مرکب ) خدابین . آنکه خدای بین است . آنکه در امور توجه بخدای دارد. دیندار. آنکه بیک چشم زدن غافل از خدای نباشد. مقابل خودبین :
وآن کس کو نیست خویشتن بین
معصوم خدای بین شمارش .

خاقانی .


نظر خدای بینان ز سر هوا نباشد
سفر نیازمندان ز سر خطا نباشد.

سعدی (طیبات ).


- امثال :
هیچ خودبین خدای بین نبود . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.