اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خطاکار

نویسه گردانی: ḴṬAKAR
خطاکار. [ خ َ ] (ص مرکب ) اشتباه کننده . سهوکننده . || گنه کار. بزهکار. عاصی . (ناظم الاطباء). خاطی . مجرم . (یادداشت بخط مؤلف ) :
بگفت ای نگون بخت بدبخت زن
خطاکار ناپاک ناپاک تن .

؟ (قصص الانبیاء جویری ص 77).


من با تو چونیستم خطاکار
خود را بخطا کنم گرفتار.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خطا واژه ای عربی و کار پارسی است؛ همتای پارسی اینهاست: ویناستار vināstār (پهلوی) گناهکار، بزهکار، تبهکار (دری) فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.