اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رودآور

نویسه گردانی: RWDʼAWR
رودآور. [ وَ ] (اِخ ) نام قصبه ای است از همدان که 93 قریه ٔ متصل آباد دارد و منسوب بدانجا را رودآوردی گویند و اصل خواجه شمس از آنجا بوده چنانکه در این مصراع از رباعی مندرج است :
رودآوری و محمد حافظ نام . (از آنندراج ) (انجمن آرا). و شاید همان رودآور تویسرکان باشد:
زآنست که مرز رودآور
دولتکده ای است شادی آور.

خاقانی (از انجمن آرا).


رجوع به رودآور (ماده ٔ بعدی ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
رودآور. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان واقع در 3هزارگزی غرب تویسرکان و یک هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تویسرکان به ...
رودآور. [ وَ ] (اِخ ) نام رودخانه ایست . (فرهنگ جهانگیری ). در برهان قاطع رودآورد آمده است . رجوع به رودآورد شود.
رودآور کوره‌ای (ناحیه) در ناحیه جبال، جنب کوه الوند و میان نهاوند و همدان بوده است. نام آن را به صورت رودرآور، روذرآور، رودآورد و روذرآورد نیز ضبط کرد...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۶/۱۰/۱۱
0
0

هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بی‌خار آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی وز خوردن آن روی شود چون گل بربار آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت و آمد شدنش باشد از اشجار به اشجار آن گل که به گردش در نحلند فراوان نحلش ملکانند
به گرد اندر و احرار همواره به گرد گل طیار بود نحل وین گل به سوی نحل بود دایم طیار در سایه‌ی گل باید خوردن می چون گل تا بلبل قوالت بر خواند اشعار تا ابر کند می را با باران ممزوج تا باد به می در فکند مشک به خروار آن قطره‌ی باران بین از ابر چکیده گشته سر هر برگ
از آن قطره گهربار


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.