گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سفره نویسه گردانی: SFRH سفره . [ س َ ف َ رَ ] (ع اِ) نویسندگان . ج ِ سافر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرشتگان که اعمال بندگان را نگاهدارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مقعد که مخرج غائط است . (غیاث ) ۞ (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی سفره پرداز سفره پرداز. [ س ُ رَ / رِ پ َ ] (نف مرکب ) شخص بسیارخوار که سفره را از خوردنی خالی کند. (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 63) : سفره پردازلبلبوخ... سفره نهادن سفره نهادن . [ س ُ رَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) سفره گستردن . خوان نهادن . طعام خورانیدن : سعدی خویش خوانیم پس بجفا برانیم سفره اگر نمی نهی... سفره ٔ فصاحت سفره ٔ فصاحت . [ س ُ رَ / رِ ی ِف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از زبان فصیح و تصنیفات و تألیفات . (برهان ) (بهارعجم ) (آنندراج ). نمک طعام خوراکی سفره نمک ماده ای معدنی است که عمدتاً از سدیم و کلر ساخته شده، و از مهمترین املاحی است که در خوراک روزانه انسانها به کار میرود. به نمک خوراکی در شیمی سدی... آبخوان سفره آب زیر زمینی سفره آب زیرزمینی یا آبخوان به لایه یا منطقه قابل نفوذی در زیر سطح زمین گفته میشود که آب در آن میتواند جریان یابد. آبخوان همچنین باید قابلیت آبدهی خو... صفرة صفرة. [ ص َ رَ ] (ع مص ) یک بار گرسنه شدن . (منتهی الارب ). صفرة صفرة. [ ص َ رَ ] (اِخ ) حفصی گوید: موضعی است به یمامة. (معجم البلدان ). صفرة صفرة. [ ص ُ رَ ] (ع اِمص ) صفرت . زردی . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء): در تفسره صفرت او نگریست بدانست که جوان در تب مطبق ع... ابن ابی صفره ابن ابی صفره . [ اِن ُ اَ ص ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به مهلب بن ابی صفره شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود