اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صلبی

نویسه گردانی: ṢLBY
صلبی .[ ص ُل ْ ل َ بی ی ] (ع اِ) صُلَّب . سنگ فسان . سنگی که بدان جلا دهند. (منتهی الارب ). رجوع به صُلَّبیَّة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
صلبی . [ ص ُ ] (ص نسبی ) منسوب به صلب . اَبی . پدری . مقابل بطنی و امی : برادر صلبی ؛ برادر پدری . برادر صلبی و بطنی ؛ برادر ابوینی ، برادر پدری...
صلبی . [ ص ُ ] (ص نسبی ) منسوب به صلب که بطنی است از بنی سامة. (از الانساب سمعانی ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سلبی . [ س َ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ سلیب ، به معنی ربوده عقل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به سلب شود.
سلبی . [ س َ ] (اِ) ۞ گل مریم . (گل گلاب ). || (ص نسبی ) منسوب به سلب . (از فرهنگ فارسی معین ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پاره ای از صفات خداوند ثبوتی ایت و پاره ای سلبی. در هر یک از صفات سلبى، در واقع، نقس و محدودیتى از خداوند سلب مى شود و از این رو، سلب نقص سرانجام به...
تقسیم صفت گاهی به لحاظ وجودی یا عدمی بودن آن است و زمانی بر فرض وجودی بودن آن به لحاظ تقیید و اطلاق و به جهت نامحدود یامعدود بودن آن می باشد و گاهی نی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.