عبدا
نویسه گردانی:
ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن معاویةبن عبداﷲبن جعفربن ابی طالب . از رؤسای طالبیان و شعراء آنان بود. به سال 177 هَ . ق . در کوفه خروج کردو از اطاعت بنی مروان سر باز زد و مردم را به بیعت با خود خواند. مردم کوفه با او بیعت کردند سپس مردم مدائن نیز بیعت خود را اعلام داشتند. عبداﷲبن عمر والی کوفه با وی نبرد کرد. اصحاب عبداﷲ پراکنده شدند. و او به مدائن رفت و جمعی از مردم کوفه بدو پیوستند. عبداﷲ بیاری آنان بر حلوان و جبال و همدان و ری و اصفهان تسلط یافت و خراج فارس و توابع آن را بدو فرستادند. عبداﷲ در اصطخر اقامت کرد و ابن هبیره امیر عراق لشکریانی به جنگ او فرستاد عبداﷲ نخست مقاومت کرد سپس شکست خورد و به شیراز گریخت و از آنجا به هرات شدعامل هرات او را بگرفت و به امر ابومسلم خراسانی به سال 129 هَ . ق . به قتل رساند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمودبن مودودالموصلی ملقب به مجدالدین و مکنی به ابوالفضل . از بزرگان فقهای حنفی است .به سال 599 هَ . ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مخارق بن سلیم بن حضیرةبن قیس معروف به النابغة الشیبانی . رجوع به نابغه ٔ شیبانی شود.
عبدا. [ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مسعدةبن مسعود الفزاری . مورخان او را صاحب الجیوش لقب داده اند چه وی در عصر معاویه در جنگ با رومیان فرمان...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مسعودبن غافل بن جبیب الهذلی . رجوع به ابن مسعود و نیز الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مسلم بن قتیبة الدینوری معروف به ابن قتبیه . رجوع به ابن قتیبه ابومحمد عبداﷲ و نیز الاعلام زرکلی شود.
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مسملةبن قعنب الحارثی . از رجال حدیث و ثقات و از مردم مدینه است . در بصره سکونت جست و به سال 221 هَ . ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مصعب بن ثابت بن عبداﷲبن زبیر. امیر یمامه است . در زمان خلافت مهدی عباسی و هادی ولایت یمامه را یافت و ب...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مطیعبن الاسود الکعبی القرشی العدوی . وی از قریش و مردی شجاع بود. در حیات رسول خدا (ص ) متولد شد و در یوم ...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مظعون الجمحی معروف به ابن مظعون . صحابی بدری و از شجعان صاحب رأی و تقدم و از طرف مادر برادر عثمان بن...
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن معمر الیشکری . امیری شجاع و از والیان عصر مروانی است . و آخرین ولایت او قهستان و نواحی آن بود که از جان...