اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عبدا

نویسه گردانی: ʽBDʼ
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن معاویةبن عبداﷲبن جعفربن ابی طالب . از رؤسای طالبیان و شعراء آنان بود. به سال 177 هَ . ق . در کوفه خروج کردو از اطاعت بنی مروان سر باز زد و مردم را به بیعت با خود خواند. مردم کوفه با او بیعت کردند سپس مردم مدائن نیز بیعت خود را اعلام داشتند. عبداﷲبن عمر والی کوفه با وی نبرد کرد. اصحاب عبداﷲ پراکنده شدند. و او به مدائن رفت و جمعی از مردم کوفه بدو پیوستند. عبداﷲ بیاری آنان بر حلوان و جبال و همدان و ری و اصفهان تسلط یافت و خراج فارس و توابع آن را بدو فرستادند. عبداﷲ در اصطخر اقامت کرد و ابن هبیره امیر عراق لشکریانی به جنگ او فرستاد عبداﷲ نخست مقاومت کرد سپس شکست خورد و به شیراز گریخت و از آنجا به هرات شدعامل هرات او را بگرفت و به امر ابومسلم خراسانی به سال 129 هَ . ق . به قتل رساند. (از الاعلام زرکلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عبداء. [ ع ِ ب ِدْ دا ] (ع اِ) جمع عبد. (منتهی الارب ). رجوع به عبد شود.
ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (ع اِ مرکب ) جانور کوچک سرخ رنگی است در روی قاطر دیده میشود. (از المرصع).
ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) دختر قاضی شمس الدین عمربن وجیه الدین شامی حنبلی . از زنان محدث و مرجع استفاده ٔ فضلای عصر خود بو...
ام عبدا.[ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) (فاطمه ) دختر امام حسن (ع ) و همسر امام سجاد (ع ) و مادر امام محمد باقر (ع ) بود. (از ریحانة الادب ج...
ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) کنیه ٔ دیگر ام المؤمنین عایشه است . رجوع به عایشه شود.
ام عبدا. [ اُم ْ م ِ ع َ دُل ْ لاه ْ ] (اِخ ) نام چندتن از زنان صحابی است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 255 شود.
خور عبدا. [ رِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) نام ناحیتی است در شمال غربی خلیج فارس . (یادداشت مؤلف ).
ده عبدا. [ دِه ْ ع َدُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 36هزارگزی جنوب باختری آستانه . دارای 2...
قوش عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 270 تن . آب آن ازقنات . محصول آن غلات و بنش...
قریة عبدا. [ ق َرْ ی َت ُ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شهری است دارای بازارها و مسجد جامع بزرگ پائین شهر واسط که میان آن دو، پنج فرسنگ فاصله است...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.