اجازه ویرایش برای همه اعضا

وزنه

نویسه گردانی: WZNH
وزنه: 1- جسمی آهنی یا سنگی برای سنجش که در ترازو به کار می رود. 2 -آهنی که برای ایجاد تعادل میان دو چیز به کار می رود. 3 -گوی آهنی و توپر در اندازه های گوناگون که در ورزش برای پرتاب به کار می رود. 4 -صفحات آهنی و گرد در اندازه های گوناگون که به میله ی هالتر وصل می شوند و در ورزش وزنه برداری به کار می رود. 5 - مجازا به شخص دارای نفوذ یا قدرت گفته می شود. (مانند: او برای خودش وزنه ای است؛ یا او دارای وزنه ی سیاسی یا اقتصادی است) (فرهنگ بزرگ سخن) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پیوانیچ pivānic (کردی با پسوند دارندگی سغدی ایچ) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
وزنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) هر سنگ یا فلز که برای سنجیدن به کار است . سنگ وزن . سنگ ترازو. سنگی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند. (ن...
وزنه . [ وَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 10 هزارگزی باختر شوسه ٔ نقده به ارومیه دارای 140 تن سکن...
وزنة. [ وَ ن َ ] (ع ص ) زن خردمند سنجیده ٔ پست بالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) یک مرتبه وزن کردن . (از اقرب الموارد).
وزنة. [ وِ ن َ ] (ع اِمص ) سنجیدگی . (منتهی الارب ): انه لحسن الوزنة؛ ای الوزن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). برای نوع وزن است . (اقرب الم...
وذنه . [ ] (ع اِ) نوع مصری حی العالم است . (ضریر انطاکی ). و لکلرک گوید: قوطولیدون است . مؤلف در یادداشتی نویسد: لکن گمان میکنم ابن بیطار...
وضنة. [ وُ ن َ ] (ع اِ) صندلی بافته شده . (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.