اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرور

نویسه گردانی: MRWR
مرور. [ م ُ ](ع اِ) ج ِ مَرّة. (منتهی الارب ). رجوع به مرة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مرور. [ م ُ ] (ع مص ) گذشتن و رفتن . (از اقرب الموارد) (غیاث ). بگذشتن . (المصادر زوزنی ). بشدن . (تاج المصادر بیهقی ). بگذشتن و بشدن . (دهار). گ...
مرور دادن . [ م ُ دَ ] (مص مرکب ) عبور دادن . گذراندن . گذردادن .
مرور کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گذشتن . گذر کردن . عبور کردن .- عبور و مرور کردن ؛ رفت و آمد کردن . آمد و شد کردن .|| به اجمال نظر افکندن ...
عبور و مرور. [ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آمد و شد: در برخی از معابر نویسند که عبور و مرور ممنوع است .
تأمین عبور و مرور. [ ت َءْ ن ِ ع ُ رُ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) منظم ساختن وسایل نقلیه و خط سیر آنها بمنظور جلوگیری از تصادف .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.