اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فضیحت

نویسه گردانی: FḌYḤT
فضیحت . [ ف َ ح َ ] (ع مص ) فضیحة. رسوا کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || (اِمص ) آشکاری عیب کسی . (از اقرب الموارد). رسوایی و بدنامی . ج ، فضائح . (فرهنگ فارسی معین ) : و هرآینه در معرض فضیحت عامه افتد. (کلیله و دمنه ). فضیحت خویش بدید. (کلیله و دمنه ).
که فضیحت بود بروز شمار
بنده آزاد و خواجه در زنجیر.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فضیحت کردن . [ ف َ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رسوا کردن . آبروی کسی را بردن : آدمی را زبان فضیحت کرد.سعدی (گلستان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.