اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

درازنفسی

نویسه گردانی: DRʼZNFSY
درازنفسی . [ دِ ن َف َ ] (حامص مرکب ) حالت درازنفس . درازنفس بودن . رجوع به درازنفس شود. || کنایه از پرگویی یعنی کلام را طویل کردن و بسیار گفتن . (غیاث ). زیاده گویی .(آنندراج ). روده درازی . پرچانگی . وراجی :
درازنفسی از حد گذشت می کوشم
در اختتام دعا و در اختصار بیان . ۞

سنجر کاشی (آنندراج ).


- درازنفسی کردن ؛ پرچانگی کردن . پرگویی کردن . وراجی کردن . زنخ زدن : هَرف ؛ فزونی و درازنفسی کردن در مدح و ثنا. (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.