فامر. [ م ِ ] (اِخ ) شهری است در حوالی فرخار، و نزدیک آن شهر بیابانی است که آهوی مشک در آن بیابان نافه اندازد. (برهان ) (اوبهی )
: رسد دو نسیم از لب مدح خوانش
به دریای بیر و بیابان فامر.
قادری .
(از یادداشت مؤلف ).
صاحب آنندراج آن را فامره نیز ضبط کرده است ، و این ضبط ظاهراً مأخوذ از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی است . رجوع به نزهةالقلوب چ لیدن ج
3 ص
72 شود. صاحب برهان نیز فامره بمعنی فامر ضبط کرده است .