اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مطمر

نویسه گردانی: MṬMR
مطمر. [ م ُ طَم ْ م َ ] (ع ص ) متاع مطمر؛ برهم نشانده و فراهم آمده . تقول المال عنده مطمر و الخیر بین یدیه مصبر. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مطمر. [ م ِ م َ ] (ع اِ) رشته ٔ دراز که بدان اندازه کنند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیج . بناء. ریسمان کار. (...
متمر. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) خداوند بسیار خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). خداوند خرمای بسیار. (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
متمر. [ م ُ ت َم ْ م ِ ] (ع ص ) رطب که بحد خرما رسد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رطب خرما شده . (ناظم الاطباء). رجوع به ت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.