گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دیوستان نویسه گردانی: DYWSTAN دیوستان . [ وَ ] (اِ مرکب ) بیابان ومسکن دیوان . || گردباد. (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی دیوستان دیوستان . [ وْ س ِ ] (ن مف مرکب ) دیوستانیده . دیو بخوریده . دیوانه و مجنون . (ناظم الاطباء). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود