اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابراق

نویسه گردانی: ʼBRʼQ
ابراق . [ اِ ] (ع مص ) برق افتادن بر کسی . رسیدن برق کسی را.زدن برق کسی را. || برداشتن ناقه دم خود را در اثر آبستنی . || ترسانیدن مردم . بیم کردن . توعید کردن . تهدید کردن . (زوزنی ). || ریختن آب بر روغن زیت . || تندر و درخش آوردن آسمان . || برق افتادن . برق زدن . رعد و برق نمودن هوا. || گشادن زن روی خویش را. || درفشانیدن شمشیر را. || برانگیختن شکار را. || برآراستن زن خویشتن را. || برگ آوردن درخت . || ترک کردن کاری را. || قربان کردن گوسفند سیاه وسفید. || آبستنی نمودن ناقه بی آبستنی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابراق . [ اَ ] (اِخ ) نام کوهی بمشرق جرجان ۞. (مراصد الاطلاع ). || نام کوهی به نجد.
ابراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بَرَق (معرب بَرَه ). برَه ها.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.