اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جزلة

نویسه گردانی: JZL
جزلة. [ ج َ ل َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث جَزْل ، بمعنی جوانمرد بسیاردهش و خردمند محکم رای . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) ۞ (از ذیل اقرب الموارد). || زن بزرگ سرین ۞ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). سرین بزرگ از زنان . (شرح قاموس ). || بقیه ٔ نان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بقیه ای از نان . (ناظم الاطباء). باقیمانده از گرده ٔ نان . (از ذیل اقرب الموارد) (از متن اللغة) (شرح قاموس ). || مشک شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). باقیمانده در مشک شیر. (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). مشک شیر و جلت . (شرح قاموس ). || خنور (ظرف ) خرما. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). باقیمانده در ظرف (خنور)خرما. (از ذیل اقرب الموارد). باقیمانده در ظرف خرما و بقول برخی مقدار نصف خنور خرما. (از متن اللغة).یقال : «بقی فی الاناء جزلة و فی الجلة جزلة و من الرغیف جزلة؛ ای قطعة». (لسان از ذیل اقرب الموارد). || زن درست قامت خوش گفتار. (از متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جزلة. [ ج ِ ل َ ] (ع اِ) پاره ای بزرگ از خرما. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از شرح قاموس ). پا...
جذلة. [ ج َ ذِ ل َ ] (ع ص ، اِ) انگور رسته و پیچیده شاخ . (آنندراج ). درخت رز رسته و پیچیده شاخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یعنی تاکی ...
ابن جزله . [ اِ ن ُ ج ِ ل َ ] (اِخ ) ابوعلی یحیی بن عیسی ، یا ابوالحسن علی بن عیسی بن جزلة الکاتب البغدادی . طبیبی نصرانی که سپس مسلمانی گ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.