اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترتور

نویسه گردانی: TRTWR
ترتور. [ ت ُ ] (ع اِ) پایکار و دامن بردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جِلْواز. (تاج العروس ) (متن اللغة). || پیاده ٔ سلطان که بی وظیفه همراه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرغی است . (منتهی الارب ). فاخته و قمری . (ناظم الاطباء). صاحب نشوءاللغة آرد: ترتور که بمعنی جلواز است و بصورتهای ثرثور و ثؤرور و یؤرور و اترورآمده است از ماده ٔ یونانی ترکور ۞ مأخوذ است و ترتور که نوشته اند مرغی است ، ظاهراً اسمی است حکایت آواز مرغ را و آن همان است که در فارسی صلصل نامند... (نشوءاللغة صص 136 - 137).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طرطور. [ طُ] (ع ص ) باریک دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دراز باریک . (مهذب الاسماء). || کلاه باریک دراز. || ناکس ضعیف . (منتهی الارب ) (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.