ولوس
نویسه گردانی:
WLWS
ولوس . [ وَ ] (ع ص ) ناقه ٔ تیزرو و نیک شتاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کج و لوس .[ ک َ ج ُ ل َ / لو ] (اِ مرکب ، از اتباع ) لوس . لیوس . (یادداشت مؤلف ). فالج . رجوع به کج و لوس شدن شود.
لس و لوس . [ ل َ س ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به لس شود.
فطین و لوس . [ ] (معرب ، اِ) قاقله . (از فهرست مخزن الادویه ).
کج و لوس شدن . [ ک َ ج ُ ل َ / لو ش ُ دَ ] (مص مرکب )فالج پیدا آمدن یا تغییر شکل دادن پاره ای از روی یابدن . کج شدن دهان و دست بر اثر عار...