قلمون
نویسه گردانی:
QLMWN
قلمون . [ ق َ ل َ ] (اِ) حربا را گویند و آن را بوقلمون و ابوقلمون نیز گویند. (آنندراج ). بوقلمون . (ناظم الاطباء)(اشتنیگاس ). || پارچه ٔ الوان و گلی . (ناظم الاطباء). || نام گلی است . (اشتینگاس ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قلمون . [ ق َ ل َ ] (اِخ ) موضعی است در دمشق و ابوعبید بکری گوید: در واح الداخلة قلعه ای است بنام قلعون و آبهای ترشی دارد و از آن برای کش...
جبل قلمون . [ ج َ ب َ ل ِ ق َ ل َ ] (اِخ ) نام دیگر آن «دوما» است . قضایی است در سوریه تابع شام که در شمال شرقی ولایت مرکزی واقع شده است ....