اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قسمل

نویسه گردانی: QSML
قسمل . [ ق ِ م ِ] (ع اِ) بچه ٔ شیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قسمل . [ ق َ م َ ] (اِخ ) نام جائی است . (معجم البلدان ).
قسمل . [ ق ِ م ِ ] (اِخ ) بطنی است از ازد. (منتهی الارب ).
قصمل . [ ق ِ م ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). || (ص ) مرد درشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قصمل . [ ق ُ ص َ م ِ / ق َ م َ] (ع اِ) مرد درشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قصمل . [ ق ُ م ُ ] (ع اِ) بیماریی است که در شتربچگان پیدا گردد و بکشد آنها را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.