اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قضیمة

نویسه گردانی: QḌYM
قضیمة. [ ق َ م َ ] (ع ص ) مؤنث قضیم . || (اِ) کیسه ٔ چرمین و جامه دان چرمین ، یا ادیم هرچه باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نطع. (اقرب الموارد). رجوع به قضیم شود. || میره . خوارباراندک . (اقرب الموارد). گویند: اتت بنی فلان قضیمة قلیلة؛ ای میرة یسیرة. (اقرب الموارد). خواربار اندک .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
غذیمة. [ غ َ م َ ] (ع ص ، اِ) زمینی که گیاه غَذَم رویاند. || چاه گشاده . (منتهی الارب ) (آنندراج ):بئر غذیمة؛ واسعة. ج ، غذائم . (اقرب الموا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.