کلب . [ ک َ ل َ ] (اِ) گرد بر گرد دهان . (برهان ) (آنندراج ). گرداگرد دهان . (ناظم الاطباء). گرد بر گرد دهن . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص
31) (اوبهی ). گرداگرد دهان . گرد بر گرد دهان . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
: خشک شد کلب سگ و بتفوز سگ
آنچنان کورا نجنبد هیچ رگ .
۞ رودکی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| منقار مرغان را نیز گفته اند. و به این معنی با بای پارسی (کلپ ) هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). منقار مرغ . (ناظم الاطباء)
: هر مرغی که راست کلب است دانه خوار. (التفهیم بیرونی ). کژ کلبان چون باشه و کرکس . (التفهیم ایضاً). و رجوع به کلفت و کلپ و شند و منقار شود.