اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تبعیج

نویسه گردانی: TBʽYJ
تبعیج . [ ت َ ] (ع مص ) شکافتن . (تاج المصادر بیهقی ). کفانیدن چیزی را.بعجّه تبعیجا؛ کفانید آن را. (منتهی الارب ). || ریختن باران زمین را. (تاج المصادر بیهقی ). تبعیج باران زمین را؛ ریختن باران زمین راو شکافتن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): بعج المطرالارض ؛ ریخت باران و شکافت زمین را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.