تحسیف
نویسه گردانی:
TḤSYF
تحسیف . [ ت َ ] (ع مص ) تحسیف تمر؛ جدا کردن آن از حُسافة [ خرمای تباه و فاسد ]. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || تحسیف شارب ؛ ستردن موی بروت . (شرح قاموس ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ستردن شارب . (قطر المحیط).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.