گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سناف نویسه گردانی: SNAF سناف . [ س ِ ] (ع اِ) پیش سینه ٔ شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پیش بند رحل یا رسن که بر سینه بند شتر بسته پیش آورده و پس سپل پنجم ۞ برند و محکم کنند تا سینه بدان از جای نرود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی سنعف سنعف . [ س ِن ْ ن َ ع َ ] (ع ص ) مضطرب خلقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). صناف صناف . [ ص ُ ] (اِخ ) کوهی است . (معجم البلدان ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود