زردخانی . [ زَ ] (معرب ، ص نسبی )
۞ ظاهراً جامه ای بوده است یعنی پارچه ٔ
: فاذا استقربهم المجلس نزع کل واحد منهم قلنسوته و وضعها بین یدیه و تبقی علی راسه قلنسوة اخری من الزردخانی و سواه . (رحله ٔ ابن بطوطه چ مصر ص
182 یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ قبل شود.