اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تن برافکندن

نویسه گردانی: TN BRʼFKNDN
تن برافکندن . [ ت َ ب َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تن اندر افکندن . تن برفکندن . حمله بردن . هجوم بردن :
پس از کین برافکند تن برهمه
رمان کردشان هر سویی چون رمه .

اسدی .


بزد کوس و تن بر سپه برفکند
خروش یلان شد به ابر بلند.

اسدی .


رجوع به تن اندرافکندن و تن افکندن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.