اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فخت

نویسه گردانی: FḴT
فخت . [ ف َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سوراخ کردن سقف خانه . (اقرب الموارد). || واگشادن ظرف را. || زدن سر کسی را به شمشیر وبریدن . || بانگ کردن فاخته . || برآوردن [ باورچی ] گوشت پاره از دیگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دروغ گفتن مرد. (اقرب الموارد). || (اِ) ماهتاب که اول نمایان گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دام شکاری . (منتهی الارب ). فخ . (اقرب الموارد). رجوع به فخ شود. || سوراخ های گرد در آسمان خانه . (منتهی الارب ). شکاف های گرد در سقف . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
فخت . [ ف َ ] (ص ) پخت . پهن . پخش . (برهان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.