سهالة
نویسه گردانی:
SHAL
سهالة. [ س َ ل َ ] (ع مص )نرم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آسان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سحالة. [ س ُ ل َ ] (ع ص ، اِ) سونش زر و نقره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ساو آهن . (مهذب الاسماء). براده . (مؤلف ). || فرومایه ٔ قوم ....
سهاله . [ س ُ ل َ ] (اِ) خورده و ریزه و سونش طلا و نقره . (برهان ) (آنندراج ).