اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قنوة

نویسه گردانی: QNW
قنوة. [ ق ِن ْ / ق ُن ْ وَ ] (ع اِمص ) ورزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسبة. (اقرب الموارد). || (ص ) غنمه قِنوة یا قُنوة؛ گوسپند دوشیدنی و ثابت بر آن . (منتهی الارب ). خالصة له ثابتة علیه . (اقرب الموارد) (محیط المحیط). || (مص ) فراهم کردن گوسپند و جز آن برای خوردن . || (اِ) خوشه . ج ، اقناء، قِنوان ، قِنیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قنوة. [ ق ُ ن ُوْ وَ ] (اِخ ) شهری است به روم . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
غنوة. [ غ ُن ْ وَ ] (ع اِمص ) بی نیازی . یقال : لی عنه غنوة؛ یعنی مرا ازوی بی نیازی است . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.