اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشان

نویسه گردانی: CŠAN
چشان . [ چ َ ] (اِ) گرز راگویند وآن را پشان و افشان نیز خوانند. (جهانگیری در دو نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). بمعنی گرز است که از آلات حرب میباشد. و صاحب جهانگیری ۞ و برهان درین لغت سهو و اشتباه بسیار نموده اند چنانکه در «پشان » مرقوم شده ، گرز و گزرمایه ٔ تصحیف خوانی ایشان گردیده چنانکه خود نیز اظهار تردد کرده ، و مصحح برهان نوشته که این خطای فاحش است از هر دو. (انجمن آرا) (آنندراج ). پشان و گرز آهن و یا نقره و یا طلا. (ناظم الاطباء). || این لغت را در یک فرهنگ بصورت «گذر» با ذال نقطه دار و در دو فرهنگ دیگر به لفظ «گزر» با زای نقطه دار نوشته و شاهد نیاورده بودند، واﷲ اعلم . (از برهان ) ۞ . || گز. ذراع . رجوع به پشان شود. ۞ || معبر و گذرگاه . (ناظم الاطباء) ۞ . || گزر که نامهای دیگرش پشان و فشان هم هست . (فرهنگ نظام ) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چشان . [ چ َ / چ ِ ] (نف ، ق ) در حال چشیدن . در حال امتحان کردن طعم غذایی یا مزه ٔ چیزی . رجوع به چش و چشیدن شود.
چشان . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 45هزارگزی جنوب رودسر و 9هزارگزی جنوب خاوری سی پل ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.