اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حافظ سعد

نویسه گردانی: ḤAFẒ SʽD
حافظ سعد. [ ف ِ س َ ] (اِخ ) ازجمله ٔ مریدان میر قاسم انوار است ولیکن چون بی باک و ناپاک بود میر او را از خانقاه بیرون کرد، و فرمود تا خاک ناپاک حجره ٔ او از خانقاه پاک کنند، و در این زمان حافظ سعد این غزل گفت :
مرا در عالم رندی به رسوائی علم کردی
دلم بردی و جانم را ندیم صد ندم کردی .
و حافظ سعد در آن زمان از درد حرمان و سوز هجران بمرد و جان از هجر نبرد و قبر او معلوم نیست . و این معما به اسم احمد میرک از اوست :
سر می ندارم مدار و می آر
بمان سعد و ابر سر کوی یار.

(ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 184 و 185).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.