اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محبوب

نویسه گردانی: MḤBWB
محبوب . [م َ ] (اِخ ) سلیمی . یکی از ممالیک مصر در قرن هفتم هجری است که در عهد وی دینارهای مسکوک را در قسطنطنیه به مصر می آوردند و یکی از آن دینارها به نام «محبوب سلیمی اسلامبولی » خوانده می شد. و همین مملوک دست اندرکار ضرب دینار شد و عیار آن را مقداری کم نمود و آن را زر محبوب میخواندند. (از النقودالعربیة ص 184).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
محبوب . [ م َ ] (ع ص ) دوست داشته شده . پسند کرده شده . پسندیده . (ناظم الاطباء). دوست . دوستگان . ضد مبغوض . (یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء) :...
محبوب . [ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابوعمروبن العلاء شود.
محبوب . [ م َ ] (اِخ ) ابن موسی . رجوع به ابوصالح ... شود.
محبوب . [ م َ ] (اِخ ) مصطفاوی ، نام دیناری است منسوب به سلطان مصطفی رابع سلطان عثمانی (از سال 1807 تا 1808 م .). (از النقودالعربیة ص 184).
محبوب . [ م َ ] (اِخ ) محمودی جدید، نام دیناری بوده است در مصر و محبوب در اصطلاح مردم فلسطین همان محبوب سلیمی است که نقدینه ای از طلا و...
همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی، این است: کامَند kāmand (سغدی: کامنده kāmande)*** فانکو آدینات 09163657861
ام محبوب . [ اُم ْ م ِ م َ ] (ع اِ مرکب ) مار. (یادداشت مؤلف ).
محبوب آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند است با 963 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
محبوب ابراهیمی از سرداران وجانبازان هشت سال دفاع مقدس میباشد. در طول دوران جنگ از فرماندهان بنام بوده و براثر برخورد ترکش پای چپ خود را ازدست میدهد.ای...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.