اجازه ویرایش برای همه اعضا

مقنعه

نویسه گردانی: MQNʽH
مقنعه. (ا. ع.) بضم میم و سکون قاف و کسر نون و فتح عین مهمله و ها ماهیت آن عبارت از شیر گاو است که گرم کرده عصارۀ خرنوب شامی اضافه نموده باشند افعال و خواص آن جهت مالیخولیا و خشونت سینه و تسکین تشنکی و تلخی دهان و دفع تپها و اخلاط سوداوی حاصل در معده و
ضعف جکر و حرقه البول و جرب و حکه مفید است مخزن الادویه عقیلی خراسانی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مقنعه . ۞ [ م ِ ن َ ع َ / ع ِ ] ۞ (از ع ، اِ) به معنی دامنی است . (جهانگیری ). || چادر باریک که یک عرض باشد. (غیاث ). باشامه . واشامه . د...
مقنعه وار. [ م ِ ن َ ع َ / ع ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) همچون مقنعه : رخت در خانه چون زنان شویندبر سرش می کنند مقنعه وار. نظام قاری (دیوان البس...
مقنعة. [ م ِ ن َ ع َ ] (ع اِ) بر سر افکندنی . مِقنَع. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). آنچه زنان سر خود را بدان پوشانند. (از اقرب الموارد). پوشاکی ...
مقناة. [ م َ ] (ع اِ) مقنوة. سایه که آفتاب بر آن نتابد. (مهذب الاسماء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مقناءة. [ م َ ن َ ءَ ] (ع اِ) جایی که آفتاب نرسد. مقناة. مقنوءة. مقنوة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مغناة. [ م َ / م ُ ] (ع مص ) نایب بسند شدن . (از منتهی الارب ). بی نیازی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): اغنی عنه مغناة فلان و مغناه ؛ یعنی ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.