اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوقلو

نویسه گردانی: DWQLW
دوقلو. [ دُ ] (ترکی ، ص مرکب ) (مرکب از دوق = [ دوغ ، دغ ] از مصدر دقماق [ دغماق ] به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی ). دوقلی . دوغلو. توأم . توأمان . همزاد. دوپهلو. (یادداشت مؤلف ). و در تداول کلمه را به غلط مرکب از دو (عدد فارسی ) و لو پندارند و به ضم قاف تلفظ کنند به قیاس آن سه قلو و چهارقلو وپنج قلو به کار برند برای چهار یا پنج بچه که به یک شکم زاده شوند. دُغُلی . (لغت محلی شوشتر). رجوع به دوغلو و مترادفات دیگر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دوغلو. [ دُ غ ُ ] (ترکی ، ص مرکب ) دوقلو. کلمه ٔ ترکی است مرکب از: دغ [ دوغ ] از در دغماق به معنی زادن و «لو» علامت نسبت . جفت . توأمین . ...
دو قلو کلمه ی مغلی است و این کلمه فارسی نیست.در زبان فارسی همزاد درست است.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۸/۲۷ Iran
3
1

کلمه کُردی گلو به معنی دانه و حبه نشان میدهد دوقلو به معنی دو حبه و دو دانه است. در ترکی به دوقلو اِکیز یا ایکیز گویند. لذا ترکی شمردن دوگلو (دوقلو) اشتباه فاحشی است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.