اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پرتابی

نویسه گردانی: PRTABY
پرتابی . [ پ َ ] (ص نسبی ، اِ) (تیرِ...) پرتاب شده . گشاد داده . رها شده . || تیری که آنرا نیک دور توان انداخت . (صحاح الفرس ) :
تا هست ز شست دور در سرعت
ایام چو تیرهای پرتابی .

انوری .


به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی
هوا گرفت زمانی ولی بخاک نشست .

حافظ.


|| سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پرتابی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پرتاب .
تیر پرتابی . [ رِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منسوب به تیر پرتاب : به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی هواگرفت زمانی ولی به خاک نشست . ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.