اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پشین

نویسه گردانی: PŠYN
پشین . [ پ َ ] (اِخ ) نام پسر بزرگ کیقباد است و سهراب و لهراسب پسران اویند و بعضی گویند پسر سومین کیقباد است . (برهان قاطع). نام پسر کیقباد که کی پشین گویند. (فرهنگ رشیدی ). نام پسر سوم کیقباد برادر خرد کیکاوس که لهراسب پدر گشتاسب پسر اوست . (فرهنگ سروری ) :
پشین بود از تخمه ٔ کیقباد
خردمند شاهی دلش پر ز داد.

فردوسی .


و نیز رجوع به کی پشین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کی پشین . [ ک َ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از چهار پسر کیقباد است ، و به جای بای فارسی نون مکسور هم به نظر آمده است ۞ . (برهان ) (آنندراج ). نام ...
پشین کلا. [ پ َ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از قراء سَدَن رستاق مازندران . (مازندران و استراباد رابینو ص 126).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.