اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کرمان

نویسه گردانی: KRMAN
کرمان . [ ] (اِخ ) شهرکی از تبت که به قدیم از چین بود. (حدود العالم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
کرمان . [ ک ِ ] (اِ) قلعه و حصار. || بندر. (ناظم الاطباء).
کرمان . [ ک ِ ] (اِخ ) ناحیتی است مشرق وی حدود سند است و جنوب وی دریای اعظم است و مغرب وی ناحیت پارس است و شمال وی بیابان سیستان است...
کرمان . [ ک ِ ](اِخ ) (شهر...) یکی از شهرهای مهم کشور و مرکز استان هشتم است . این شهر در زمان سلاطین ساسانی بنا شده است بانی آن بهرام پن...
کرمان . [ ک ِ ] (اِخ ) (شهرستان ...) یکی از شهرستانهای مهم استان هشتم کشور است . از شمال به استان نهم و از خاور به دشت لوت و از جنوب به ...
کرمان . [ ] (اِخ ) شهری است قریب غزنه و مکران . (منتهی الارب ). ناحیه ای از غزنین . (تاریخ جهانگشا چ لیدن ج 1 ص 108). شهری است میان غزن...
کرمان . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان ساری . 190 تن سکنه دارد. کوهستانی و سردسیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
کرمان . [ ک ُ ] (ع مص ) ارجمندی و بزرگی . (ناظم الاطباء). کرامت . (از اقرب الموارد). || یقال : افعل کذا و کرماناً لک ؛ یعنی میکنم این کار را ...
کرمان جوب . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنام بسطام بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. سردسیری و مالاریائی است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهن...
کرمان شاه . [ ک ِ ](اِخ ) لقب بهرام بن شاپور بود. در ترجمه ٔ طبری آمده بهرام بن شاپور را کرمانشاه خواندند، زیرا که شاپور او را پادشاهی کرمان ...
جامع کرمان . [ م ِ ع ِ ک ِ ] (اِخ ) مسجدی است در کرمان طبق کتیبه ای که بر سر در شرقی این مسجد وجود دارد، بانی مسجد محمدبن مظفر منصور است که ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.