اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افریقیة

نویسه گردانی: ʼFRYQY
افریقیة. [ اِ قی ی َ ](اِخ ) افریقا و در قدیم به تونس اطلاق میشده . (از فرهنگ فارسی معین ). حمداﷲ مستوفی آرد: از اقلیم دویم وسیم است . مملکتی طویل و عریض است و بلاد مشهورش طرابلس و مهدیه و تونس و تاهرت و سجلماسه و دارالملکش قرطاجینه بوده است و از غایت خوشی شهرش به بهشت نسبت داشته و باروش از سنگ مرمر بوده است ؛ بزمان عثمان در حرب مسلمانان خراب شد و از آن وقت باز، خراب است و از جمله ٔ عمارت در او دو ستون پیداست از مرمر دورش پانزده گز در علو چهل گز. دیگر عماراتش بر این قیاس توان کرد و اکنون دارالملکش افریقیه است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 264). یکی از قطعات خمسه ٔ عالم که بشکل یک شبه جزیره ٔ مثلثی است و بوسیله ٔ تنگه ٔ سوئز که ترعه ٔ سوئز در آن حفر شده به آسیا متصل میشود و از طرف شمال محدود است به مدیترانه و از مغرب به اقیانوس اطلس و از جنوب و مشرق به اقیانوس هند و از شمال شرقی ببحر احمر. جمعیت آن صدوچهل میلیون تن (در قدیم ) و وسعت آن سی وهشت میلیون کیلومتر مربع یعنی سه برابر اروپا و پنجاه وهفت برابر فرانسه . از نواحی مهم آن : 1- در شمال در ساحل مدیترانه عبارتند از: مراکش ، الجزایر، تونس ،تری پولی تن و مصر. 2- صحاری : صحرای لیبی و صحرای نوبی . 3- سودان که رود سنگال و نیجر و نیل علیا آنرا مشروب می کنند. این ناحیه از مغرب به مشرق به چند قسمت ذیل تقسیم شده : سنگامیی ، گینه ، حوضه ٔ چاد، باطلاقهای بحرالغزال و حبشه . 4- افریقای استوائی شامل حوضه ٔ رود کنگو، زامبر و مرتفعات کنیا و کلیمانجارو و کامرون و غیره است . دریاچه های آن عبارتند از: نیاسا بانگرالو، تانگانیکا، ویکتوریا و غیره و کشور زنگبار نیز جزو این قسمت است . 5- افریقای جنوبی ، قسمتی از آن بیابانی (کالاهاری ) و قسمت دیگر کوهستانی و مزروع است بخصوص در سواحل کاپ و اورانژ و ترانسوال و موزامبیک .
نژاد: نژاد مردم افریقا، عرب ، بربر، کابیل و توآره ، مصری ، نوبی آئی و پل و حبشی و گالا و غیره . نژاد سیاه . بانتوها یا کافرها و هوتانتوها و بوشیمانها و مالگاشها.
حیوانات : فیل ، کرگدن ، اسب آبی ، زرافه ، گاومیش ، گاو وحشی ، شیر، پلنگ ، کفتار، گورخر، بزکوهی ، شغال ، شامپانزه ، شترمرغ ، طوطی ، افعی و غیره .
محصولات : گرد طلا، الماس ، مس ، سرب ، زغال سنگ ، درختان تنومند، زیتون ، مرکبات ، قهوه ، فلفل ، خرما، پنبه و غیره است .
استعمار اروپائیها: فرانسه در قسمت شمالی آن الجزایر، تونس ، مراکش و در قسمت غربی ، افریقای غربی فرانسه ، افریقای مرکزی فرانسه و همچنین جی بوتی ، ماداگاسکار را در استعمار داشت . انگلیس مصر، قسمتی از سودان افریقای شرقی انگلیس و نواحی متحده ٔ افریقای جنوبی (کاپ ، ناتال ، اورانژ، ترانسوال )، رودزیا و نیجریه و ساحل الذهب و سیرالئون را در استعمار داشت . بلژیک قسمت اعظم حوزه ٔ رود کنگو را در استعمار داشت . پرتقال نواحی آنگولا را در مغرب موزامبیک را در مشرق تحت تسلط داشت . ایتالیا نواحی تری پولیتن ، اریتره و سومالی را در تصرف داشت . کامرون و توگو، بین فرانسه و انگلستان تقسیم گردید. و افریقای غربی آلمان در 1919 م .بین انگلیس و بلژیک تقسیم شد. اسپانیا قسمتی از شمال مراکش و ناحیه ریوواوره و یک قسمت گینه را در تسلطدارد. افریقا تا قرن نوزده چندان شهرتی نداشت ولی در قرن مزبور بر اثر مراوده و اکتشافات سیاحانی از قبیل لیوینگستن ، کامرون ، استانی ، سرپا، پنتو، ماتوکسی ،بریتو کاپلو و ایوانس شهرت یافت . دیگر سیاحان معروفی که در افریقا به اکتشاف نقاط مجهول پرداختند، عبارتند از: فلاترس ، منکوپار، کلاپرتون ، کایه ، بارت ، ناشی گال ، دوبرازا، بورتون ، اسپک ، باکر، فورو و مارشان . این بود مختصری از اوضاع کلی طبیعی جغرافیای افریقا تاقبل از جنگ اخیر جهانی .
مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: این کلمه بلاشبهه معرب کلمه ٔ آفریقا میباشد ولی عربها به این لفظ تمام قطعه ٔ آفریقا را بیان نمیکردند بلکه یک قسمت شمالی از آنرا اراده می نمودند حتی رومیان نیز بهمین قسمت کلمه ٔ مذکور را اطلاق می کردند. حدود و وسعت قطعه ٔ فوق در نزد جغرافیون عرب محل اختلاف است برخی از آنان فقط منحصر بخطه ٔ تونس و جهت غربی طرابلس غرب و جهت شرقی جزائر نموده مرکزش را قیروان میدانستند و در نهایت از سوی شرق تا طرابلس غرب و از جانب مغرب تا شهر قسطنطنیه تمدید کردند و برخی از آنها از برقه یعنی از حدود غربی مصر تا شهر طنجه یعنی تا اوقیانوس اطلس توسعه دادند. افکار دسته ٔ اول بحقیقت نزدیکتر مینماید چونکه میتوان گفت که افریقیه عبارتست از وسط بلاد بربر در این حال برقه و قسمت شرقی ازطرابلس غرب و جهت غربی جزایر و مغرب اقصی یعنی مملکت مراکش مشمول کلمه ٔ فوق نخواهد شد. این کشور در زمان خلافت عثمان در تاریخ 29 هَ . ق . بدست عبداﷲبن سعدبن ابی سرح گشاده شد و جزیه قبول کردند. در عصر معاویه در سنه ٔ 50 هَ . ق . از طرف عقبةبن نافع تماماً ضبط و ملحق بممالک اسلامی شد و شهر قیروان را نیز در این دوره تأسیس کردند و اینجا مرکز افریقیه گشت . در عصرخلافت عباسی ، دولت بنی اغلب ، افریقیه را بتصرف خویش درآوردند و متجاوز از صد سال در دست اینان باقی ماند و جزیزه ٔ سیسیل را نیز به این مملکت ملحق ساختند. آنگاه ملوک فاطمیه و سپس برخی از ملوک طوایف مغاربه دراین محل بحکمرانی و فرمانفرمائی پرداختند. (از قاموس الاعلام ترکی ). افریقیه : نامی که جغرافیانویسان عرب به قسمت شرقی یعنی ممالک بربر میدادند (قسمت غربی موسوم به مغرب بود) نامش از اسم ایالت افریقای روم گرفته شده . حدود افریقیه را بتفاوت ذکر کرده اند، در بعضی مآخذ مشتمل ایالت افریقای روم بمعنی اخص و طرابلس غرب و نومیدیا و حتی موریتانیا شمرده شده . بعلاوه لفظافریقیه بمعنای محدودتری بکار رفته (مثلاً قسمت مرکزی و شمالی مملکت تونس ). در اوایل هجرت افریقیه در دست دولت بیزانس (در مآخذ اسلامی ؛ روم ) بود، و ساکنین آن از قبایل بربر و اعقاب مهاجرین خارجی بودند. استیلای اعراب از بعد از سال 50 هَ .ق . که شهر قیروان بنا شد، آغاز گردید. بعداً در زمان موسی بن نصیر مرکز کشورگشائی اعراب در اسپانیا شد. (از دائرة المعارف فارسی ). رجوع به معجم البلدان و ذیل آن و الموسوعةالعربیة و دائرة المعارف فرید وجدی ، و التفهیم و دزی و مراصدالاطلاع و تاریخ گزیده و ضحی الاسلام و سیره ٔ عمربن عبدالعزیز و عقدالفرید و عیون الانباء و روضات الجنات و تاریخ الحکما قفطی و مجمل التواریخ والقصص و الحلل السندسیه و افریقا و لوبیا و بربر و تونس در همین لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
افریقیه . [ اِ ی َ ] (اِخ ) همان افریقیه بتشدید یاء است که در فارسی بتخفیف آن خوانده شده است . رجوع به افریقیّه و افریقا شود : چون بلشکرگه...
افْریقیّه‌، نامى‌ که‌ جغرافى‌نویسان‌ عرب‌ بر قسمتى‌ از افریقای‌ شمالى‌ (نک: سامى‌، 2/1001) و مشخصاً به‌ قسمت‌ خاوری‌ ممالک‌ بربر ( دایرة المعارف‌...، ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.