مشبه
نویسه گردانی:
MŠBH
مشبه . [ م ُ ش َب ْ ب ِه ْ ] (ع ص ) تشبیه کننده . رجوع به تشبیه شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مشبه . [ م ُ ش َب ْ ب َه ْ ] (ع ص ) مثل . مانند. (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانندشده و شبیه شده و مانند. و مشبه به ، تشبی...
مشبه . [ م ُ ب ِه ْ ] (ع ص ) مانندشونده . ج ، مشبهین .
مشبه به . [ م ُ ش َب ْب َ هُن ْ ب ِه ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) تشبیه کرده شده به او. (ناظم الاطباء). آن که یا آنچه که چیزی یا کسی را بدان ...
مشبح . [ م ُ ش َب ْ ب َ ] (ع ص ) پوست بازکرده و خراشیده شده . || گلیم درشت و سخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).