اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مثورة

نویسه گردانی: MṮWR
مثورة. [ م َث ْ وَ رَ ] (ع ص ) ارض مثورة؛ زمین گاوناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین بسیارگاو. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
مسورة. [ م ِس ْ وَ رَ ] (ع اِ) تکیه جای چرمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تکیه گاه چرمین . متکای چرمین . (ناظم الاطباء). بالش چرمین . (مهذب ا...
مسورة. [ م ُ س َوْ وَ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسور. صاحب سور. دارای باره . محصور. (یادداشت مرحوم دهخدا). || (اصطلاح منطق ) قضیه ٔ مسورة یا قضیه ٔ م...
مصورة. [ م ُ ص َوْ وِ رَ ] (ع ص ، اِ) (اصطلاح پزشکی ) مصور. نام یکی از قوتهای تن است نزد طبیبان ، مانند جاذبه و ماسکه و دافعه و مولده و نام...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.