اجازه ویرایش برای همه اعضا

فلات

نویسه گردانی: FLAT
فراپهنه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه
فلات . [ ف َ ] (اِ) تان و تانه را گویند، و آن تارهایی باشد که جولاهگان بجهت بافتن مهیا و آماده کرده باشند. (برهان ). تار. تان . تانه . مقابل...
فلات . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ مؤنث است از فلان . (منتهی الارب ).
فلات . [ ف ِ ] (ع اِمص ) ناگهان گرفتگی . (منتهی الارب ).
فلات . [ ف َ ] (ع اِ) بیابانی که خالی از آب و گیاه باشد. (غیاث از منتخب و شروح نصاب ). فَلاة. دشت بی آب وگیاه . بیابان بی آب . صحرای وسیعو...
فلات . [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: سانو sânu (سنسکریت)***فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: سانو لویژ sânu loviž (سانو؛ سنسکریت؛ لویژ؛ پشتو loveci)***فانکو آدینات 09163657861
فلاط. [ ف ِ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) ناگاه گرفتن . || گفتن مرد کلام نیکو. (منتهی الارب ). و این لغتی است ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.