اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

موقد

نویسه گردانی: MWQD
موقد. [ م َق ِ ] (ع اِ) جای افروختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای افروختن آتش . ج ، مواقید. (ناظم الاطباء). وجاق . اجاق . ج ، مواقد. (از المنجد). || چیزی است مانند تنور ارباب صنعت کیمیا را. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
موقد. [ ق ِ ] (ع ص ) افروزنده ٔ آتش . (ناظم الاطباء). آتش افروز. شعله افروز. (از یادداشت مؤلف ).
موقد. [ م ُ وَق ْق َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر توقید ۞ . برافروخته . برافروخته شده : در شرر خشم او بسوزد یاقوت گرْش نسوزد شرار نار موقد.منوچه...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.