اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

منجوف

نویسه گردانی: MNJWF
منجوف . [ م َ ] (ع ص ) بددل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بددل و ترسو و جبان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || منقطع از نکاح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || آوند فراخ شکم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تیر پهن پیکان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تیس منجوف ؛ تکه دوال بر شکم و قضیب بسته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گشاد. گشاده .
- غار منجوف ؛ غار گشاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
- قبر منجوف ؛ قبری که جوانب آن کنده شده و درونش گشاد باشد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.