قریحاء
نویسه گردانی:
QRYḤAʼ
قریحاء. [ ق ُ رَ ] (ع اِ) تندی است در بطن که به سر مردم ماند. (منتهی الارب ). هنة تکون فی بطن الفرس کرأس الرجل . || لقاطة الحصی ، و هی بمنزلةالمعدة من الانسان . (اقرب الموارد). || (ص ) شتر که در رفتن سنگ ریزه ها بردارد. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.