غیژان
نویسه گردانی:
ḠYŽʼN
غیژان . (نف ، ق ) غیژنده . خزنده و بر شکم رونده . رجوع به غیژیدن شود: حابی ؛ تیری که بر زمین غیژان رسد بر نشانه . ضد زاهق . (منتهی الارب ). || در حال غیژیدن . رجوع به غیژیدن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.