اجازه ویرایش برای همه اعضا

معنی شعر

نویسه گردانی: MʽNY ŠʽR
شعر می دانید چیست؟
شعر هم نوعی بهار زنـدگیست
عالمی از واژه ها در باغ دل پروردن است.
شعر تقسیم سطور نثر نیست
باید اندر شعر زیست
.
موسیقی در نظم هست
نظم در آهنگ، شور بـزم هست
گاه در یک قافیه صد معنی و احساس بین.
چارچوب نظم ها را عظم هست
انسجـام و حــزم هست
.
ای بسا مُنشی که مُرد
ای بسا نثری که مُهر « مُرد» خورد
ای بسا کاهــی کــه بـا تبلیـغ، نام شعر یافت،
بعدهـا در پنـجــه ی آتـش فـسـرد
سهمی از جنگل نبـرد
.
نی که بی نایی شود
دست باد افتاده هر جایی شود
شعر در هر قالبی چه نظم و چه نثر و زلال
باید همچون شهر رویایی شود
غـرق زیـبـایــی شود
.

شاهکاری از پدر شعر زلال ( دادا بیلوردی )
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
شکسته شد نگاه من درون قاب عکس تو. بایک نگاه دل فریب شکسته شد مکس تو.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۶/۰۳/۱۱
1
3

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران خود دجله چنان گرید صد دجلهٔ خون گویی کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان بینی که لب دجله کف چون به دهان آرد گوئی ز تف آهش لب آبله زد چندان از آتش حسرت بین بریان جگر دجله خود آب شنیدستی کاتش کندش بریان بر دجله‌گری نونو وز دیده زکاتش ده گرچه لب دریا هست از دجله زکات استان گر دجله درآموزد باد لب و سوز دل نیمی شود افسرده، نیمی شود آتش‌دان تا سلسلهٔ ایوان بگسست مدائن را در سلسله شد دجله، چون سلسله شد پیچان گه‌گه به زبان اشک آواز ده ایوان را تا بو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان دندانهٔ هر قصری پندی دهدت نو نو پند سر دندانه بشنو ز بن دندان گوید که تو از خاکی، ما خاک توایم اکنون گامی دو سه بر مانه و اشکی دو سه هم بفشان از نوحهٔ جغد الحق مائیم به درد سر از دیده گلابی کن، درد سر ما بنشان آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی جغد است پی بلبل، نوحه است پی الحان ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما بر قصر ستم‌کاران تا خود چه رسد خذلان گوئی که نگون کرده است ایوان فلک‌وش را حکم فل

زارع
۱۳۹۷/۰۸/۱۸
0
2

معنی شعر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.