اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

توئی

نویسه گردانی: TWʼY
توئی . [ ت ُ ] (حامص ) چگونگی تو. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تو بودن . این کلمه در خطاب آید و افاده ٔ جدائی از جمع و دیگران کند چنانکه در مقام یگانگی گویند منی و توئی در میان نیست ، یعنی جدایی و دوگانگی از میان رفته است و وحدت جایگزین آن شده است :
گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند
از نیستی در آینه ٔ دل نشان طلب .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 745).


اینجا منی و توئی نباشد
در مذهب ما دوئی نباشد.

نظامی .


دوستئی کآن ز توئی و منی است
نسبت آن دوستی از دشمنی است .

نظامی .


که ام من چه دارم تو داری توئی
الهی پناه نزاری توئی ۞ .

نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 48).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گنجشک توئی توئی گوی . [ گ ُ ج ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جانوری است که آن را در هند طوطی خوانند. (آنندراج ) : آن شهباز منم منم گوی توئی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طوئی . [ ئی ی ] (ع اِ) گویند: ما بها طوئی ؛ یعنی نیست در آن کس . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.