اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعتصام

نویسه گردانی: ʼʽTṢAM
اعتصام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازماندن ازگناه به امید لطف پروردگار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). خود را از گناه محفوظ داشتن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بازایستادن از معصیت . (تاج المصادر بیهقی ).بازایستادن از معصیت به امید لطف خدا. (از اقرب الموارد). نگاهداری شخص خویشتن را از گناه . دوری و پرهیز از غیرمشروع و بی دینی . (ناظم الاطباء) :
آن مؤمنان را اعتصام ، آنجا که پرسند از جزا.

ناصرخسرو.


|| چنگ درزدن . (المصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ).چنگ درزدن . تمسک . (منتهی الارب ). دست بچیزی زدن . (ازاقرب الموارد). چنگ درزدن بچیزی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چنگ زدن . (یادداشت مؤلف ) : و اعتصموا بحبل اﷲ جمیعاً (قرآن 103/3)؛ ای تمسکوا. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توسل . تمسک . دست اندرزدن به . دست درزدن به . (یادداشت مؤلف ). || ملازم بودن با یار و رفیق خود. || پناه بردن بکسی از شرور و مکروه . (از اقرب الموارد). || دست زدن سوار بچیزی که بر رحل و زین جهت گرفتن سازند. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دست در چیزی زدن از خوف افتادن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اعتصام الدین . [ اِ ت ِ مُدْ دی ] (اِخ ) شیخ ... یکی از دانشمندان هندوستان است . در تاریخ 1180 هَ . ق . کشورهای انگلستان و فرانسه را سیاحت نم...
اعتصام جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) پناه بردن . تمسک نمودن : در اندرون حصار گریختند و به سور و قصور آن اعتصام جستند. (ترجمه ٔ تاریخ ی...
اعتصام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با استواری و استحکام گرفتن . (ناظم الاطباء) : در دین چو اعتصام بحبل المتین کنندآن به که مطلع سخن...
اعتثام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) یاری خواستن از کسی و سود گرفتن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاری خواستن و سود گرفتن . (آنندراج ). طلب ...
اعتسام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعل و موزه ٔ کهنه خریده پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کفش و موزه ٔ کهنه گرفتن آنگاه پوشیدن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.