اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خوسه

نویسه گردانی: ḴWSH
خوسه . [ س َ / س ِ ](اِ) صورت که در پالیزها برپای کنند گریختن سباع و وحش را. (یادداشت مؤلف ). علامت و صورتی که در فالیزها و کشت زارها نصب کنند تا جانوران از دیدن وی گریزند. (ناظم الاطباء). مترس . لعین . ضَبَغْطَری ̍، کخ . مترسک . || لاس مست . فحل آمده . (یادداشت مؤلف ).
- خوسه شدن ماده سگ ؛ به فحل آمدن ماده سگ . صُروف . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خوصة. [ ص َ ] (ع اِ) واحد خوص . یک برگ خرما که بافته باشد یا غیربافته . یک برگ کاکااو و امثال آن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.